برای کودکم مینویسم

پسر عزیزم یک سال است که در کنارمی، یک سال است که با تو زندگی میکنم با تو نفس میکشم در کنار تو شاد بود ه ام.  در این یک سال گریه کردنت، خندیدنت ،راه رفتنت را، صدا کردنت را، به زمین خوردنت را، ماما گفتنت را، خود را در آآغوشم جای دادنت را، در آآغوشم خوابیدنت را، بیماریت را،شب بیداریهایت را و بزرگ شدنت را  عاشقانه زندگی کرده ام در این یک سال خوب مفهوم مهر مادری را فهمید ه ام فهمید ه ام جاااااااااااان مادر که میگوند یعنی چه !!!!!!!!!!!! فهمید ه ام مهر مادری که میگویند چه مزه ای دارد!!!!!!!!!! جاااااااااااان مادر : با تو تمام زندگی ام پُر شده جاااااااااااان مادر: از تو سپاسگزارم که در زندگی ...

چند تا از عکس های نفس مامان بفرمایید ادامه مطلب لطفااااااااا                     ...

دقیقا روز 6 دی بود که علی جونم برای اولین بار تونست چندتا قدم پشت سر هم برداره و من و بابا با دیدن این حرکت علی کلی ذوق کردیم واااااااااای که چه احساس قشنگی بود من که داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم منم چون فرصت نداشتم اون روز پست مربوط به راه رفتن علی رو بذارم اومدم و ی پست     خا لی گذاشتم تا تاریخش فراموشم نشه  و سر فرصت بیام و مطلبش رو کامل کنم الانم که هزار ماپشالله میدووی تا این روز بیشتر راه میری و کمتر دوست داری چهار دستو پا حرکت کنی. هشت تا دندون داری و داری دندونای کُرسیت رو هم درمیاری که خیلی طول کشید و خیلی هم سخته و اصلا اشتها به غذا خوردن نداری و کلی وزن کم کردی ...

علی جونم مامان این روزها رو داره با عشق زندگی میکنه پسرم مامان داره حسابی لذت میبره از کنار تو بودن هر روز بیشتر از روز قبل دوستت دارم نفسم       ...

          علی جونم در حال خرید کردن   و اولین دفعه ای که علی رفت شهر بازی   ...

      و اینم آقا مهرسام گل وگلاب   ...