روزهای خوب ...
علی جونم مامان این روزها رو داره با عشق زندگی میکنه پسرم مامان داره حسابی لذت میبره از کنار تو بودن هر روز بیشتر از روز قبل دوستت دارم نفسم ...
نویسنده :
مامان
0:41
7 ماهگی علی جوووونم
علی جونم در حال خرید کردن و اولین دفعه ای که علی رفت شهر بازی ...
نویسنده :
مامان
12:55
علی 6 ماهه !!!!!
6 ماهگی
سلام ببخش مامانی که اینقدر دیر کردم آخه سرم حسابی گرم شده به کارای شما اول بگم که واکسن 6 ماهگیت خیلی عالی بود و خدارو شکر جز تب شب اول و کمی بی حالی روز دوم به سرعت حالت بهتر شد. و از پایان 5 ماهگی با مشاوره دکترت غذای کمکی رو شروع کردم و دقیقا مامان در تاریخ 94/6/4 بود که متوجه شد ی چیز سفید خوشگل موشگل از لثه شما زده بیرون و شما اولین دندونت رو درآوردی عزیزم مبارکت باشه عشقم البته الان که دارم این مطلب رو میذارم دندون دومت رو هم درآوردی و پایه بندی دوتا مرواریدهای بالات هم انجام شده که باعث شده لثه هات خارش داشته باشن و این شما رو ی کمی اذیت میکنه و اما اینکه به تازگی میتونی چهار دست و پا ح...
نویسنده :
مامان
0:51
علی و مامان وبابا در ی روز تابستونی
علی با حجاب!!!!!
5 ماهگی علی آقاااااااااا
پسر گلم،نفس مامان 5 ماهگیت مبارک الهییییییی 500 ساله بشی عزیز دل مامان چندتا از عکسات که برای چهارماهگیت هستش رو برات میذارم عشششششششقم علی در استخر توپش علی و مهرسام در حال بازی علی در حال تماشای TV علی بین آلبالوهاااااااا ...
نویسنده :
مامان
0:37
نفس مامان
واکسن چهار ماهگی
روز شنبه رفتیم و واکسن چهار ماهگیت رو زدیم عزیز دلم این بار خیلی بیشتر از دفعه قبل اذیت شدی روز اول و بخصوص شب اول خیلی تب داشتی و دیروز هم که روز دوم میشد خیلی درد داشتی و خیلی گریه کردی الهی مامان قربون اون اشک چشمات بشه که اینقدر مظلومانه میریخت رو گونهات . اینقدر گریه هات وحشتناک بود که بابایی میگفت دیگه واکسن برات نمیزنیم چرا باید اینقدر بچمون رو اذیت کنیم بابایی دیگه!!!!!!! اصلا دل دیدن اشکای شما رو نداره پسر گلم از بس که دوستت داره امروز خدارو شکر حالت بهتره و الان مثل فرشته ها خوابیدی الهی مامان دورت بگرده ...
نویسنده :
مامان
10:38